در این کتاب قصد ما بررسی زندگی و افکار میرزایوسفخان مستوفی مشهور به دیلماج است. دربارهی او در منابع تاریخی دورهی قاجار بهطور پراکنده سخن گفتهاند؛ اما تا به حال بررسی مفصلی از زندگی او صورت نگرفته و چهرهی او همچنان ناشناخته مانده است. در منابع تاریخی میرزایوسفخان چهرهایست پیچیده و گاه غیرقابل درک. عدهای تحسین و تمجیدش کردهاند و عدهای خوار و خفیفش داشتهاند، و هر دو به حد افراط. در نگاه گروه اول میرزا یوسف «از آن دسته دلباختگان وطن بود که در راه حصول آزادی و پیشرفت مدنیت ایران سر از پا نمیشناخت» و در نگاه گروه دیگر «خیانتی نبود که نکرد و رذالتی نبود که بروز نداد» البته در این میان عدهای هم راه اعتدال پیش گرفته و از قضاوت صریح دربارهی او خودداری کردهاند. یکی از ایشان احمد کسروی است که دربارهی میرزایوسف نوشته است: «از کوشندگان راه آزادی بود. اگرچه گفتهاند که از همان آغاز در آخشیج میهن راه میپیموده است» در نگاه کسروی آنچه در بررسی شخصیت میرزایوسفخان باید در نظر داشت فراماسون بودن اوست. حضور او در جرگهی مخفی فراماسونها از وی شخصیتی رازآلود ساخته و بنا به اعتقاد کسروی «ما چون از اندیشه و خواست آن دسته آگاه نیستیم دربارهی میرزایوسفخان نیز داوری نخواهیم توانست.»